خلاقیت و انواع آن

خلاقیت دارای تعاریف متعدد و گوناگونی است، اگرچه برخی از آن‌ها تعریف دقیقی از خلاقیت ارائه نمی‌دهند. شاید بهتر است بگوییم که هرکدام از تعریف‌ها به توصیف بخشی از مفهوم خلاقیت پرداخته‌اند و یا شیوه شکوفایی آن را توضیح می‌دهند. تعریف خلاقیت به‌صورت ساده عبارت است از تبدیل ایده، تخیل و رؤیا به واقعیت. زمانی که خلاق هستید می‌توانید بین چیزهایی که به‌طور معمول با یکدیگر مرتبط نیستند ارتباط برقرار کنید و حتی می‌توانید الگوهای پنهان در انواع موضوعات را درک و مشاهده کرده و با توجه به آن‌ها ایده‌های جدید ارائه دهید.

نویسنده کتاب “خلاقیت: روانشناسی کشف و اختراع” به‌خوبی مفهوم کلمه خلاقیت را بیان کرده است. او خلاقیت را منبع اصلی زندگی انسان‌ها می‌داند و بسیاری از موارد مهم، جالب و انسانی را جزء نتایج خلاقیت به شمار می‌آورد. او بر این باور است که وقتی فرد در حال انجام یک کار خلاقانه است و تمام ذهن خود را مشغول آن موضوع می‌کند دیگر به شرایط جسمی خود توجهی ندارد. به‌عنوان‌مثال فردی که در حال نوشتن متن موسیقی است و تمام ذهن خود را درگیر نوشتن نت‌های موسیقی کرده دیگر متوجه خستگی بدن یا گرسنگی نمی‌شود.

دیگر تعریف خلاقیت عبارت است از متصل کردن چیزهای مختلف به یکدیگر. اگر از افرادی که خلاق هستند در مورد یکی از کارهایشان بپرسید که چطور این کار خلاقانه را انجام داده‌اند، ممکن است باکمی مکث به شما پاسخ دهند، زیرا اغلب افراد در کارهای خلاقانه کار خاصی انجام نمی‌دهند بلکه با دقت و ظرافت بیشتری به موضوعات اطراف خود می‌نگرند و به‌خوبی بین آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. داشتن تجربه‌های مختلف و نوع نگاه به موضوعات، می‌تواند در انجام کارهای خلاقانه بسیار مؤثر باشد.

سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا خلاقیت قابل یادگیری است یا به‌صورت ذاتی در افراد وجود دارد؟ اجازه دهید تا با یک مثال عامیانه این موضوع را توضیح دهیم. اکثر افراد در کودکی به کلاس‌های گوناگون ازجمله کلاس‌های هنری فرستاده می‌شوند تا استعداد و خلاقیت‌های خود را بشناسند. وقتی‌که افراد بزرگ‌تر می‌شوند مسیر زندگی و آموزش‌ها به صورتی است که از فرد می‌خواهد واقعی شود و در مسیر مستقیم گام بردارد، مثلاً کار کند، مالیات بپردازد و غیره. همین امر باعث می‌شود تا فرصت‌های خلاقیت در فرد از بین رود. پس می‌توان این‌طور بیان کرد که همه افراد به‌صورت طبیعی دارای خلاقیت هستند و باید این خلاقیت در آن‌ها پرورش داده شود تا بتوانند از آن در موضوعات مختلف استفاده کنند.

تعریف خلاقیت به‌صورت ساده عبارت است از تبدیل ایده، تخیل و رؤیا به واقعیت. فرد خلاق می‌تواند بین چیزهایی که به‌طور معمول با یکدیگر مرتبط نیستند ارتباط برقرار کند. حتی می‌تواند الگوهای پنهان در انواع موضوعات را درک کرده و با توجه به آن‌ها ایده‌های جدید ارائه دهد.

انواع خلاقیت

طبیعتاً همه افراد در همه موضوعات نمی‌توانند خلاق باشند و هرکسی با توجه به استعداد خود می‌تواند در آن زمینه خلاقیت بیشتری داشته باشد. به‌طور مثال بتهوون و استیو جابز، هر دو جزء انسان‌های خلاق به‌حساب می‌آیند اما نوع خلاقیت آن‌ها با یکدیگر متفاوت است. بتهوون به‌قدری خلاق بود که حتی بعد از ناشنوایی آهنگسازی می‌کرد و استیو جابز نیز تا آخرین لحظه عمر خود درصدد ایجاد نوآوری در محصولات خود بود. برای اینکه بتوان خلاقیت افراد را در زمینه خاص تشخیص داد می‌توان از نمودار خلاقیت دیتریش استفاده کرد. دیتریش در این نمودار انواع خلاقیت در افراد را مرتبط با چهار حالت پردازشی مغز می‌داند.

اولین نوع از انواع خلاقیت خلاقیت‌هایی هستند که مبتنی بر کنکاش و اندیشه کردن بوده و نیاز به شناخت کامل از موضوع دارد. عموماً این نوع خلاقیت به‌صورت هدفمند هستند و فرد از نتیجه خلاقیت باخبر است. در حقیقت در این خلاقیت افراد بر اساس هدفی که دارند در مورد موضوع کنکاش می‌کنند و نسبت به آن نیز شناخت دارند، آن‌قدر آزمایشات خود را تکرار می‌کنند تا به هدف خود برسند. توماس ادیسون یکی از افرادی است که در این دسته قرار می‌گیرد.

دسته دوم افرادی هستند که خلاقیت آن‌ها به‌صورت خودبه‌خود ایجاد می‌شود اما نسبت به موضوعی که در آن خلاق هستند آگاهی و شناخت دارند. نیوتن و افتادن سیب یک نمونه از این نوع خلاقیت است.

دسته سوم افرادی هستند که خلاقیت آن‌ها ریشه احساسی دارد و این خلاقیت به‌صورت خودجوش به وجود می‌آید. اغلب هنرمندان و موزیسین‌ها در این گروه قرار می‌گیرند و خلاقیت آن‌ها به‌صورت خودبه‌خودی و احساسی به وجود می‌آید.

دسته چهارم افرادی هستند که خلاقیت در آن‌ها ریشه احساس دارد ولی درعین‌حال نسبت به ایجاد آن خلاقیت آگاه هستند و با کنکاش به دنبال ایجاد یک نوآوری هستند.

 

 

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *